بسم الله الرحمن الرحیم
" وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ [S1] مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ" سوره مبارکه هود آیه 10
کلمه" فرح" به معناى سرور است، و این دو کلمه (فرح و سرور) نظیر هم هستند، و هر دو به معناى باز شدن قلب به خاطر چیزى است که از آن لذت مىبرد، و ضد این دو کلمه" غم" (با تشدید میم) است- تا آنجا که مىگوید: و کلمه" فخور" به معناى کسى است که زیاد فخرفروشى مىکند، و یا با شمردن فضایل خود مىخواهد خود را یک سر و گردن از دیگران بلندتر جلوه دهد، و این کلمه هر جا اطلاق شود ذم است، چون دلالت بر تکبر دارد، تکبر بر کسى که تکبر بر او جایز نیست.[1] و منظور از" سیئات" به قرینه مقام، مصائب و بلاهایى است که نزول آن بر آدمى، انسان را بد حال و غمگین و دردمند و پریشان کند. و معناى آیه این است که: اگر ما انسان را
بعد از آنکه گرفتار بود به نعمتى برسانیم حتما مىگوید شدائد از من برطرف شد. و این گفتار که قرآن به عنوان زبان حال از جنس بشر حکایت مىکند کنایه است از اینکه وضع بشر چنین است که بعد از رفع گرفتاریش خاطر جمع مىشود که دیگر آن شدائد و مصائب بر نمىگردد.
و اینکه فرمود:" إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ" به منزله تعلیل براى جمله" لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی" است که مىفرماید: علت خاطر جمعیش این است که او آن چنان خوشحال مىشود که خیال مىکند همیشه در این حال باقى خواهد ماند چون که نعمت را بعد از بلاء چشیده است (و در دلش جایى براى فکر صحیح باقى نمىماند)، و اگر او فکر مىکرد که آنچه از نعمت که در اختیار او است زوال پذیر است و نمىتوان به بقاء و دوام آن اعتماد نمود، چون امر به دست او نیست، بلکه به دست غیر او است هم چنان که احتمال دارد که آنچه از گرفتاریها و مصائب که از او برطرف شده دوباره برگردد، در این صورت دیگر خوشحال نمىشد، چون هیچ انسان عاقلى در باره امرى مستعار و ناپایدار خوشحالى نمىکند.
[1] مجمع البیان، ج 5، ص 145.ترجمه
تفسیر المیزان، ج10، ص: 233 الهی بحق الحسین(ع) ، عجل لولیک الفرج(عج)