مُصْلِحِینَ

إِنَّا لاَ نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ ـ ما هرگز جزای مصلحین را ضایع نخواهیم کرد

مُصْلِحِینَ

إِنَّا لاَ نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ ـ ما هرگز جزای مصلحین را ضایع نخواهیم کرد

مُصْلِحِینَ

به نام خدا - به یاد خدا - برای خدا

الهی سنگرم آماده کن جنگیدنش بامن
تو توفیق شهادت را بده بالیدنش بامن

پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۱۴ خرداد ۹۸، ۱۲:۲۰ - سید محسن جوانمردی
    احسنت...

۸ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

"...مداومت یک ساله، بر سوره مبارکه یس هر روز صبح، به نیت ارتباط با پیامبر داشته باشیم.
این کار بخصوص برای #نوجوانها ایجاد نورانیت و عاقبت بخیری می کند و از انحرافات مصون می دارد..."

از بیانات استاد اخوت
جلسه صحیفه فاطمیه
۲۸ اسفند ۹۹

 

چند وقتی است همراه با کانال «در کنار تو نفس میکشم» دارم سعی میکنم این مداومت را داشته باشم .. باشد که قبول افتد.

  شما هم دعوتید به این مهمانی با ذکرصلوات

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۱۷
ذی حجر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید اسمش را بعد از شهادت سردار سرافرازمون حاج قاسم سلیمانی ؛ بیشتر شنیده باشیم .. 

 

پیشنهاد میکنم مطالعه کنید ... شاید یه سری از داستاناش رو اینجا بنویسم اما هر داستانش هم با الانمون مطابقت داره هم خیلی شگفت انگیزه نمیدونم کدوم رو بنویسیم :)

 

ممنون از برادر کرمانی عزیز که بهم این کتاب رو در ماه رمضان بهم هدیه داد.

 

یاعلی علیه السلام 

 

 

۰ نظر ۳۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۲۶
ذی حجر

 

عجب، بریدن نعمت از منعم است؛ یعنى نعمت را از خودت بدانى.

کبر این است که در برابر حقى که یافتى، عصیان کنى و زیر بار نروى. کبر هم ریشه در نعمت‌ها دارد، ولى نعمت را از منعم نمى‌بُرد، بلکه این را براى خودش افتخار مى‌داند که اگر ما عزیز نبودیم اینها را به ما نمى‌دادند، به همین خاطر است که بعضى از اهل قدرت مى‌گویند:

«و لئن رُجعتُ الى ربّى انَّ لى عنده  لَلْحُسنىٰ»؛ ما به علت اینکه در دنیا صاحبان نعمت و قدرت هستیم، اگر معادى هم باشد به همین دلیل که در دنیا به ما داده‌اند در آخرت هم بهره‌مند خواهیم شد. خصوصیاتى در خود ما بوده که اینها را به ما داده‌اند و این خصوصیات براى همۀ محیطها کارگر و فعال و مؤثر خواهد بود.

پس عُجب، نعمت را از منعم مى‌بُرد و متکبّر، ملاک ارزش را در نعمت‌ها و خودش مى‌داند.

امّا حقیقت غرور چیست‌؟ غرور این است که تو مسئولیت نعمت را بِبُرى وبارى را که نعمت بر روى دوش تو مى‌گذارد ندیده بگیرى.

غرور دو سر دارد و تبعۀ نعمت را مى‌اندازد، شخص فریب مى‌خورد واحساس مى‌کند نعمت را مُفتى به او داده‌اند.

عُجب، سر نعمت را مى‌بُرد و مى‌گوید مال خودم است؛ در حالى که تو فقیرى و دست‌هاى تو خالى بوده است.

و کبر این است که به دم و سر کارى ندارى، حتى مى‌گویى خدایى هست، ولى مى‌گویى من ارزش داشتم که اینها را به من داده‌اند، پس آن طور که مى‌خواهم با آن رفتار مى‌کنم و همین معنا باعث مى‌شود که تو به خودت اجازه بدهى که دیگران را زیر دست بگیرى، آنها را تصرف کنى و از آنها بهره بگیرى، اسوه‌اى به وجود بیاورى و بر آنها حکومت کنى و براى اینکه این حکومت محکم شود خودت را تعظیم کنى.

یکى از اصولى که در کبر شکل مى‌گیرد این است که تو در قدرت، توجیه شوى؛ مستضعفین پراکنده شوند؛ حلقه‌هاى رابط هم زبان توجیه و تحلیل قضیه را داشته باشند تا از آنها به منافع تو راهى باز شود.

 

صفایی حائری، علی، روش برداشت از نهج البلاغه، صفحه: ۸۸، لیلة القدر، قم - ایران، 1358 ه.ش.

۱ نظر ۲۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۴۴
ذی حجر

بسم الله الرحمن الرحیم . 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم . 

 

لطفا به حدیث زیر توجه کنید : 

 

از امام زین العابدین (علیه السلام) نقل شده است که ولادت قائم ما بر مردم پنهان است تا به غایتی که بگویند هنوز پیدا نشده است، تا وقتی که ظهور کند بیعت کسی بر گردنش نباشد 

 

اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۰۷
ذی حجر

اگر انسان حکم خواه باشد به دنبال بهانه ای یگردد تا انجام دهد .. 

حکم خواه حکم خواه است

ثَانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۖ لَهُ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ ۖ وَنُذِیقُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَذَابَ الْحَرِیقِ ﴿٩﴾

بینه انواع دارد ..

اولین نوع بینه تمایز است : بینه هایی که میگویند بین این دوچیز تمایز است اگر در بین انتخاب تردید کند یعنی در حکم خواهی تردید دارد (بواسطه هر تمایز انسان باید حکم خواه باشد)

نوع بعدی حصر است : همه انما های قرآن همه جملات حصر قرآن وقتی فهمیدی بهانه نمیخواد که باید رفت سمت آن اگر نرفتی حکم خواه نیستی (بواسطه هر حصر باید حکم خواه باشد)

نوع سوم تاکید است : این موضوع مورد تاکید است خب تمام شد . مورد تاکید است چیزی بیشتر نمیخواهد اگر حکم خواهی خب تموم دیگه.

 

اصل مطلب : طلب حکم مشکل دارد ولی شبه را در بینه میبرند این مورد قبول نیست . آدم ها حکم خواه نیستند.

 

نوع دیگر بینه تفصیل است . تفصیل برای چی داده است . یعنی داره ابعادش رو میگه یعنی چی داره ابعادش رو میگه ؟! برای ادم حکم خواه کافی است تفصیل دهند.  اساسا تفصیل دادن برای عمل کردن است نه برای اطلاعات عمومی

 

بینه بینه است به شرطی که ادم ها حکم خواه باشند.

 

تعیین هم بینه است . تعیین یعنی معرفی مصداق . تعیین کردند که بری همون کار رو بکنی. مصادق رو پس برای چی گفتند!؟!؟

تعیین یعنی ببین اگر میخوای راه پیدا کنی راهش اینه شبیه این بشی ..

 

در متن قرآن 5 نوع بینه وجود است ... هرچه باشد ، اگر حکم خواه باشید بینه بینه است.

باید حکم خواه بود.

 

ختم قرآن و نهج البلاغه با مشخص کردن بینه ها ..

اگر آدم حکم خواه باشد فرقی نمیکند بینه چه نوعی باشد .

حکم خواهی ها هم بر اساس بینه میتوانند مدل پیدا کنند.

 

پ ن : اگر ارتباط آیه و متن را متوجه شدید در نظرات ارسال کنید.

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۱۶
ذی حجر

نمیدانم چقدر توجه تان را جلب کرده است یا مبهوت اندازه اش شده اید و یا زیبایی اش

البته کار خیلی سختی نیست اما انجام دادنش از این جماعت کم سن و سال شاید یکم عجیب باشد البته نه به اندازه ی عجایب جبهه ..

با آن همه تلاش و زحمت و هرچه که هست شاید خودشان مایل به گفتنش نباشند

اما

این مسجد با مساجد دیگر فرق میکند

فرقش این است آنچه او میخواهد تا در شب های قدر و محرم و اربعین و فاطمیه نشان دهد در هیچ کتیبه فروشی و پرچم فروشی ای پیدا نمیشود

برای همین مجبور است خودش گلیمش را از آب بیرون بکشد.

شاید در ظاهر فقط جمله ای یا شعری یا کتیبه ای ببینیم و بشنویم اما برای او پر از محتواست

از بین ساعت ها گفت و گو و نشستن و پرسیدن به این چند کلمه یا چند بیت رسیده است

اما این مسجد فرق میکند

جملات و شعار و اشعار برای او برای نشان دادن تمایزش با دیگران نیست

فرق میکند

چون برای هر مساله ای می خواهد قرآن برایش حرف بزند

اگر محرم میشود اگر فاطمیه میشود و یا به شب قدر میرسد او بهانه پیدا میکند برای رفتن به سراغ قرآن

او فرق میکند

چون وقتی میخواهد قرآن را بخواند و ببیند و مسائلش را حل کند ، فقط خودش را در نظر نمیگیرد.

او با همه و بجای همه قرآن میخواند

حال خودش نه با حال جامعه قرآن میخواند

وضعیت قرآن خواندنش وضعیت جامعه است

دردش درد جامعه و درمانش برای جامعه

فرق میکند

جامعه ای که او در آن زندگی میکند با همه فرق میکند

مسلکش فرق میکند ، مذهبش فرق میکند ، گفتارش فرق میکند

دشمنش هم فرق میکند

پس راه درمان هم فرق میکند

درمانش آه از نهاد و دمار از روزگار دشمن در می آورد

درمانش خط به خط آیه های قرآن است

ذلیل کننده باطل

روح جاری در سوره ها و عذاب روح دنیازدگان

درمانش عَلَمی برای برافراشته شدن میشود تا با سینه زدن زیر آن عَلَم ، علمی جریان یابد

همه را با آن مفهوم مانوس می کند تا جامعه اش را با قرآن زنده کند

اتفاقات جامعه برای او بهانه است

بهانه ای نه برای علم کردن و نوشتن و شعار کردن

بهانه ای برای رجوع به قرآن و نشستن در محضر او ..

 

قدر را درپیش دارد

یک واژه .... یک سوره .... چند شب .... هزاران شب

هر قدر قدر را بداند باز قدر قدر را ندانسته است

البته

فرق میکند

می داند شب نزول قرآن است      عظمت دارد

می داند شب نزول ملائکه و روح است        عظمت دارد

می داند شب امام است       عظمت دارد

می داند شب اذن خدا از کل امر است  عظمت دارد

 

قدر برای او شبی است که ظرفیت این همه عظمت را دارد

 

قدر برای او شب نیست ، تا خود فجر ادامه دارد

تا رسیدن به صبح     و چقدر صبح نزدیک و ظرفیت من برای درک این شب کم است

 

فرق میکند

شب قدر آدم ها          بستگی دارد به قدر آدم ها

فرق میکند در شب قدر امام باشی یا ماموم

نشسته باشی یا ایستاده

در مسجد باشی و قرآن به سر داشته باشی و اشک بریزی یا به سر بیماری که قدر نفس هایش را میشمارد قرآن بگیری و همینطور عرق بریزی ..

 

شب قدر آدم ها به قدر آدم هاست و قدر آدم ها به میدانشان

میدان برای او تعیین کننده قدر است         عظمت دارد

 

اطرافش را بررسی میکند

مشکلات را می بیند ، تحلیل میکند

به گفته ها و نگفته ها توجه میکند

 

شهردارانی را میبیند که رفتگر میشوند   یاد باکری می افتد

فرق میکند

میدان یکی است اما مرد میدان تعیین کننده قدر میدان است

فرق میکند    عظمت دارد

مجاهد است و میدانش جهاد

مرد میدان قدر میدان است

دست میدهد اما دست نمیدهد    کدخدا با خدا فرق میکند

قدر هر دست را باید دانست

در هر میدانی ، اقتصاد فرهنگ دیپلماسی باید مرد میدان باشی ..

در هر کجا نشسته باشی ، چه در اتاق کنفرانس برای اداره کشور چه در پشت میز مدرسه یا میز مذاکره چه در کنار خانه خدا چه در کاخ کدخدا باید بدانی

فضل الله مجاهدین علی القاعدین

 

خدا با مجاهدین است چه باشد چه نباشد   فضیلت دارد عظمت دارد فرق میکند

 

شب قدر برای مرد میدان است

شب میدان خواستن

هر اندازه ای مرد میدان شدی میدان خواهی داشت

میدانی که محل جهاد است و دشمن از حضورت در آن هراس دارد

هرچه هست بر هم میریزد تا تو را حذف کند و هر وقت حذف شدی بر طبل رسوایی میکوبد

 و او نمیداند

فضل الله مجاهدین علی القاعدین

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۲۲
ذی حجر