فعال سازی تفکر بدون متن وحی یا فعال سازی تفکر با وحی
هردو امکان پذیر است اما کدام یک درست است؟
میشود اصول فعال سازی تفکر را از قرآن استخراج کرد و برای اجرا به آن مراجعه نکرد؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
توی یکی از کلاسا برادر حسین مختاری یه چیزی بهم یاد داد خیلی جالب بود.
گفت اگر نکته ای دریافت کردید یا مطلبی را فهمیدید ، آن را برای دیگران اِقراء کنید.
الان هم میتونم براتون بگم که اقرا چی هست و جایگاهش در سوره علق و مرحله اقرا کردن چگونه است؟؟؟
هم میتونم بگم کار خیلی خوبیه انجامش بدید و توی زندگی تون داشته باشید و خیلی جاش خالیه در جمع های علمی و خیلی مورد مناسبی است برای تعیق در فهم !!! انجامش بدیم ...
پ ن ۱ : اونایی که سوره علق رو تو کتاب روش های تفکر خوندن ، به جایگاه اقرا در سوره به همراه پس زمینه توجه کنند نکات جالبی را فهم خواهند کرد.
پ ن ۲ : (در اینجا خواندن اقرا به صورت آنچه در سوره علق خوانده میشود ، نمی باشد. به صورت مصدری در پایان به آ ختم کنید.)
بسم الله الرحمن الرحیم
"...مداومت یک ساله، بر سوره مبارکه یس هر روز صبح، به نیت ارتباط با پیامبر داشته باشیم.
این کار بخصوص برای #نوجوانها ایجاد نورانیت و عاقبت بخیری می کند و از انحرافات مصون می دارد..."
از بیانات استاد اخوت
جلسه صحیفه فاطمیه
۲۸ اسفند ۹۹
چند وقتی است همراه با کانال «در کنار تو نفس میکشم» دارم سعی میکنم این مداومت را داشته باشم .. باشد که قبول افتد.
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید اسمش را بعد از شهادت سردار سرافرازمون حاج قاسم سلیمانی ؛ بیشتر شنیده باشیم ..
پیشنهاد میکنم مطالعه کنید ... شاید یه سری از داستاناش رو اینجا بنویسم اما هر داستانش هم با الانمون مطابقت داره هم خیلی شگفت انگیزه نمیدونم کدوم رو بنویسیم :)
ممنون از برادر کرمانی عزیز که بهم این کتاب رو در ماه رمضان بهم هدیه داد.
یاعلی علیه السلام
عجب، بریدن نعمت از منعم است؛ یعنى نعمت را از خودت بدانى.
کبر این است که در برابر حقى که یافتى، عصیان کنى و زیر بار نروى. کبر هم ریشه در نعمتها دارد، ولى نعمت را از منعم نمىبُرد، بلکه این را براى خودش افتخار مىداند که اگر ما عزیز نبودیم اینها را به ما نمىدادند، به همین خاطر است که بعضى از اهل قدرت مىگویند:
«و لئن رُجعتُ الى ربّى انَّ لى عنده لَلْحُسنىٰ»؛ ما به علت اینکه در دنیا صاحبان نعمت و قدرت هستیم، اگر معادى هم باشد به همین دلیل که در دنیا به ما دادهاند در آخرت هم بهرهمند خواهیم شد. خصوصیاتى در خود ما بوده که اینها را به ما دادهاند و این خصوصیات براى همۀ محیطها کارگر و فعال و مؤثر خواهد بود.
پس عُجب، نعمت را از منعم مىبُرد و متکبّر، ملاک ارزش را در نعمتها و خودش مىداند.
امّا حقیقت غرور چیست؟ غرور این است که تو مسئولیت نعمت را بِبُرى وبارى را که نعمت بر روى دوش تو مىگذارد ندیده بگیرى.
غرور دو سر دارد و تبعۀ نعمت را مىاندازد، شخص فریب مىخورد واحساس مىکند نعمت را مُفتى به او دادهاند.
عُجب، سر نعمت را مىبُرد و مىگوید مال خودم است؛ در حالى که تو فقیرى و دستهاى تو خالى بوده است.
و کبر این است که به دم و سر کارى ندارى، حتى مىگویى خدایى هست، ولى مىگویى من ارزش داشتم که اینها را به من دادهاند، پس آن طور که مىخواهم با آن رفتار مىکنم و همین معنا باعث مىشود که تو به خودت اجازه بدهى که دیگران را زیر دست بگیرى، آنها را تصرف کنى و از آنها بهره بگیرى، اسوهاى به وجود بیاورى و بر آنها حکومت کنى و براى اینکه این حکومت محکم شود خودت را تعظیم کنى.
یکى از اصولى که در کبر شکل مىگیرد این است که تو در قدرت، توجیه شوى؛ مستضعفین پراکنده شوند؛ حلقههاى رابط هم زبان توجیه و تحلیل قضیه را داشته باشند تا از آنها به منافع تو راهى باز شود.
صفایی حائری، علی، روش برداشت از نهج البلاغه، صفحه: ۸۸، لیلة القدر، قم - ایران، 1358 ه.ش.